شركت Enemalta، ارائه دهنده ي خدمات انرژي خود با اپراتور Cloud Streamcast Technologies خبر داد.
اين معامله شامل تجهيز يك در بخشي از امكانات زيرزميني موجود در Enemalta است.
Streamcast از امكانات زيرزميني Enemalta براي توسعه يك 4 سطحي استفاده خواهد كرد كه بر پايه امنيت و پايداري ساختاري ذاتي سايت ها و همچنين شرايط پايدار و كم حرارت ساخته مي شود.
اين سازمان ها تاكيدشان بر برخي از مزاياي كليدي قرار دادن بصورت زيرزميني خدمات شبكه شامل عايق حرارتي و امنيت فيزيكي مي باشد. اين حقيقت كه Enemalta متخصص در حوره انرژي است نشان دهنده ي اين است كه هزينه هاي انرژي نيز رقابتي خواهد بود. پروژه آزمايشي در پايان سال جاري آغاز خواهد شد.
اما در حالي كه قرارداد Enemalta ممكن است جديدترين نمونه از يك زيرزميني در اروپا باشد، اما جالب ترين نمونه ي سال جاري نيست. اين افتخار نصيب Lefdal Mine (LMD) مي باشد.
اين معامله شامل تجهيز يك در بخشي از امكانات زيرزميني موجود در Enemalta است.
Streamcast از امكانات زيرزميني Enemalta براي توسعه يك 4 سطحي استفاده خواهد كرد كه بر پايه امنيت و پايداري ساختاري ذاتي سايت ها و همچنين شرايط پايدار و كم حرارت ساخته مي شود.
اين سازمان ها تاكيدشان بر برخي از مزاياي كليدي قرار دادن بصورت زيرزميني خدمات شبكه شامل عايق حرارتي و امنيت فيزيكي مي باشد. اين حقيقت كه Enemalta متخصص در حوره انرژي است نشان دهنده ي اين است كه هزينه هاي انرژي نيز رقابتي خواهد بود. پروژه آزمايشي در پايان سال جاري آغاز خواهد شد.
اما در حالي كه قرارداد Enemalta ممكن است جديدترين نمونه از يك زيرزميني در اروپا باشد، اما جالب ترين نمونه ي سال جاري نيست. اين افتخار نصيب Lefdal Mine (LMD) مي باشد.
Lefdal مفهوم هاي زيرزميني را به دست گرفته و با آن كار كرده است. اين مركز، كه توسط سرمايه گذاران منطقه اي و شركت برق نروژي SFE حمايت مي شود، داراي ظرفيت 120,000 متر مربع (1.3 ميليون فوت مربع) براي فضاي ديتاسنتر و بيش از 200 مگاوات ظرفيت IT است كه اگر به طور كامل استفاده شود، بزرگترين در اروپا خواهد بود.
همانند ساير زيرزميني، سازمان هايي كه در پشت LMD قرار دارند – بعنوان مثال Rittal و IBM– بيشترين امنيت فيزيكي پشتيباني شبكه سايت را فراهم ميكنند. با اين حال، سيستم خنك كننده ي آن و دسترسي به انرژي هاي تجديدپذير ارزان، احتمالا از ويژگي هاي برجسته سايت است.
LMD از از خنك كننده آب دريا از طريق يك fjord نزديك براي ايجاد انرژي بسيار پايين (PUE) بين 1.08 و 1.15 استفاده مي كند. اين واقعيت كه معادن زير سطح دريا هستند نيز به اين معني است كه بر خلاف بعضي از تجهيزات خنك سازي آب ديگر رقبا، نيازي به پمپاژ آب دريا به تجهيزات نيست.
تاسيسات LMD مي تواند تراكم قدرت را تا 50 كيلو وات در هر رك پشتيباني كند. LMD در حال حاضر تنها يك منبع تغذيه برق هيدروالكتريكي دارد، اما مي گويد كه اين محصول در طي 10 سال گذشته، 99.97 درصد اطمينان آماري داشته است. دومين فيد مستقل پسيو شبكه براي سال آينده برنامه ريزي شده است.
به طور كلي، LMD معتقد است كه هزينه هاي ساخت و ساز در هر مگاوات براي تاسيسات 30 تا 60 درصد پايين تر از ساخت يك استاندارد در اروپا است. اين واقعيت كه نيازي به ساخت پوسته بيروني وجود نداشت و ويژگي هاي امنيتي فيزيكي كمتري مورد نياز بود، به پايين نگه داشتن هزينه ها كمك كرد.
تا كنون تنها فاز اول سايت چند سطحي با حدود 45 مگاوات ظرفيت خنك كنندگي موجود است. فضاي نهايي داراي شش سطح كه تقريبا به 75 اتاقك تقسيم مي شود خواهد بود.
همانند ساير زيرزميني، سازمان هايي كه در پشت LMD قرار دارند – بعنوان مثال Rittal و IBM– بيشترين امنيت فيزيكي پشتيباني شبكه سايت را فراهم ميكنند. با اين حال، سيستم خنك كننده ي آن و دسترسي به انرژي هاي تجديدپذير ارزان، احتمالا از ويژگي هاي برجسته سايت است.
LMD از از خنك كننده آب دريا از طريق يك fjord نزديك براي ايجاد انرژي بسيار پايين (PUE) بين 1.08 و 1.15 استفاده مي كند. اين واقعيت كه معادن زير سطح دريا هستند نيز به اين معني است كه بر خلاف بعضي از تجهيزات خنك سازي آب ديگر رقبا، نيازي به پمپاژ آب دريا به تجهيزات نيست.
تاسيسات LMD مي تواند تراكم قدرت را تا 50 كيلو وات در هر رك پشتيباني كند. LMD در حال حاضر تنها يك منبع تغذيه برق هيدروالكتريكي دارد، اما مي گويد كه اين محصول در طي 10 سال گذشته، 99.97 درصد اطمينان آماري داشته است. دومين فيد مستقل پسيو شبكه براي سال آينده برنامه ريزي شده است.
به طور كلي، LMD معتقد است كه هزينه هاي ساخت و ساز در هر مگاوات براي تاسيسات 30 تا 60 درصد پايين تر از ساخت يك استاندارد در اروپا است. اين واقعيت كه نيازي به ساخت پوسته بيروني وجود نداشت و ويژگي هاي امنيتي فيزيكي كمتري مورد نياز بود، به پايين نگه داشتن هزينه ها كمك كرد.
تا كنون تنها فاز اول سايت چند سطحي با حدود 45 مگاوات ظرفيت خنك كنندگي موجود است. فضاي نهايي داراي شش سطح كه تقريبا به 75 اتاقك تقسيم مي شود خواهد بود.
كانتينرهاي زيرزميني
هنگامي كه صحبت از فضاي سفيد واقعي پيش مي آيد، مشتريان LMD چند گزينه پيش رو دارند. گزينه اول، يك متداول بر اساس طرح هاي Rittal و IBM است. سازه هاي بتني با سه طبقه ساخته شده در داخل معدن هستند. LMD ادعا مي كند كه هزينه ساخت و ساز آنها كم است و هر ساختمان تا 2500 متر مربع از فضاي خالص را خواهد گرفت.
گزينه ي ديگر انتخاب يك پشته سه لايه از كانتينري از تأمين كنندگان موجود از جمله Rittal است. LMD مي گويد اين رويكرد باعث مي شود كه ساختارهاي پيچيده در خارج از معدن انجام شود. اين امر همچنين رسيدگي به مسائل مربوط به سخت افزار ميكروتيك را آسانتر مي سازد. ، زيرا كانتينرها را مي توان جدا كرد و در صورت نياز جايگزين نمود.
مشتريان اوليه عبارتند از Fortuitus AG ، متخصص فن آوري تامين مالي سوئيسي، كه 5 مگاوات زيرساخت محاسباتي با سرعت بالا (HPC) را در زير زميني نصب كرده است و iNNOVO Cloud ، كه از سرويس هشدار Cryptocurrency پشتيباني مي كند.
استفان سيكنبرگر، مدير عامل شركت فناوري اطلاعات iNNOVO Cloud در بيانيه اي گفت:
يكي از مزاياي Lefdal Mine اين است كه مي توانيم انتخاب كنيم كه كدام سطح DC نياز داريم. اين باعث انعطاف پذيري زيادي در رابطه با مدل هاي كسب و كار اساسي و محاسبات هزينه مي شود، زيرا ما مي توانيم براي SLA هاي بالا از DC TIER پايين و براي SLA هاي پايين از DC TIER هاي بالاتر استفاده كنيم.
سركوب هيپوكسيك آتش
Ledfal داراي قدرتي انحصاري در مراكز داده زير زميني در نروژ نيست. Green Mountain نيز داراي دو مركز مجاور در كشور است و برنامه هايي براي گسترش به مناطق ديگر نيز دارد. مانند LDM، او نيز از خنك كننده آب دريا در تاسيسات زيرزميني خود در استاوانگر استفاده ميكند كه در داخل يك مكان سركوب هيپوكسيك آتش آتشفشاني است كه حركتي نوآورانه است. مقدار اكسيژن هوا به حدود 15 درصد (از 21 درصد) كاهش مي يابد، كه مانع از احتراق مي شود. عدم استفاده از سيستم هاي جلوگيري از آتش سوزي خطر آسيب به فناوري اطلاعات را نيز كاهش مي دهد.
ايالات متحده نيز داراي سهم خود از شركت هايي است كه از امكانات زيرزميني بهره مي گيرند، از جمله " The Underground" متعلق به Iron Mountain، كه شامل ديتاسنتري است كه 220 فوت پايين تر از سطح زمين در معدن سنگ آهك سابقي كه كاملا محافظت مي شود در بويرز، واقع در پنسيلوانيا فعاليت مي كنند.
جنبه هاي منفي
با وجود مزاياي بهره وري و انعطاف پذيري تاسيسات زيرزميني، زير زميني بودن جنبه هاي منفي به خصوصي را نيز دارد. همانطور كه در مقاله Data Center Knowledge قبلي اشاره شد، همه سايت هاي زيرزميني براي تبديل به مراكز داده مناسب نيستند. براي مثال، معادني كه متعلق به زماني پيش از دهه 1960 هستند، ممكن است داراي همبستگي ساختاري مورد نياز براي يك عملياتي نباشند. آب و رطوبت نيز ممكن است مشكل ساز شود.
در حالي كه سايت هايي مانند LMD مشكل خنك كنندگي خدمات شبكه را با استفاده از آب دريا حل كرده اند، تهويه مي تواند براي برخي از سايت هاي زيرزميني چالش مهمي باشد؛ روش هايي نظير خنك سازي با هواي آزاد ممكن است امكان پذير نباشد و يا گران تر باشد. كاركنان نيز ممكن است با ايده ي اقامت در زيرزمين براي مدت طولاني موافق نباشند.
يكي ديگر از مشكلات بالقوه اين است كه برخي از تاسيسات زيرزميني - در غار ها، معادن و يا پناهگاهها - ممكن است در نقاطي دور افتاده باشد. اتصالات، ارتباطات و مسائل مربوط به تاخير ممكن است دامنه مشتريان بالقوه را محدود كند. اين مي تواند توضيح دهد كه چرا مشتريان اوليه Lefdal به طور خاص HPC هستند.
اما در حالي كه برخي از سايت هاي زيرزميني دور افتاده هستند، ممكن است اين يك فرصت جديد براي سايت هاي زيرزميني هدفمند در مناطقي با جمعيت متراكم باشد، كه زمين محدود و قيمت املاك و مستغلات بالا است. به عنوان مثال، Data Center Knowledge اخيرا گزارش داده كه دولت سنگاپور موافقت كرده است mikrotik كه براي پروژه اي تحقيقاتي در خصوص ساخت مراكز داده زيرزميني و يا بر فراز آسمان براي تأمين نياز ظرفيت جديد مورد تقاضا سرمايه گذاري كند.
همانطور كه تقاضا براي ظرفيت جديد اج بيشتر ميشود - بعلت الزامات توزيع محتوا و همچنين برنامه هاي كاربردي و دستگاه هاي IoT جديد - احتمال دارد كه طرح هاي زيرزميني و ديگر طرح هاي فضايي كارآمد همچنان فراگيرتر شوند.
سايت هاي زيرزميني ممكن است به معناي واقعي كلمه در زير زمين باشند، اما به نظر مي رسد كه آنها از يك گزينه ي جايگزين به گزينه ي اصلي مبدل شده اند
هنگامي كه صحبت از فضاي سفيد واقعي پيش مي آيد، مشتريان LMD چند گزينه پيش رو دارند. گزينه اول، يك متداول بر اساس طرح هاي Rittal و IBM است. سازه هاي بتني با سه طبقه ساخته شده در داخل معدن هستند. LMD ادعا مي كند كه هزينه ساخت و ساز آنها كم است و هر ساختمان تا 2500 متر مربع از فضاي خالص را خواهد گرفت.
گزينه ي ديگر انتخاب يك پشته سه لايه از كانتينري از تأمين كنندگان موجود از جمله Rittal است. LMD مي گويد اين رويكرد باعث مي شود كه ساختارهاي پيچيده در خارج از معدن انجام شود. اين امر همچنين رسيدگي به مسائل مربوط به سخت افزار ميكروتيك را آسانتر مي سازد. ، زيرا كانتينرها را مي توان جدا كرد و در صورت نياز جايگزين نمود.
مشتريان اوليه عبارتند از Fortuitus AG ، متخصص فن آوري تامين مالي سوئيسي، كه 5 مگاوات زيرساخت محاسباتي با سرعت بالا (HPC) را در زير زميني نصب كرده است و iNNOVO Cloud ، كه از سرويس هشدار Cryptocurrency پشتيباني مي كند.
استفان سيكنبرگر، مدير عامل شركت فناوري اطلاعات iNNOVO Cloud در بيانيه اي گفت:
يكي از مزاياي Lefdal Mine اين است كه مي توانيم انتخاب كنيم كه كدام سطح DC نياز داريم. اين باعث انعطاف پذيري زيادي در رابطه با مدل هاي كسب و كار اساسي و محاسبات هزينه مي شود، زيرا ما مي توانيم براي SLA هاي بالا از DC TIER پايين و براي SLA هاي پايين از DC TIER هاي بالاتر استفاده كنيم.
سركوب هيپوكسيك آتش
Ledfal داراي قدرتي انحصاري در مراكز داده زير زميني در نروژ نيست. Green Mountain نيز داراي دو مركز مجاور در كشور است و برنامه هايي براي گسترش به مناطق ديگر نيز دارد. مانند LDM، او نيز از خنك كننده آب دريا در تاسيسات زيرزميني خود در استاوانگر استفاده ميكند كه در داخل يك مكان سركوب هيپوكسيك آتش آتشفشاني است كه حركتي نوآورانه است. مقدار اكسيژن هوا به حدود 15 درصد (از 21 درصد) كاهش مي يابد، كه مانع از احتراق مي شود. عدم استفاده از سيستم هاي جلوگيري از آتش سوزي خطر آسيب به فناوري اطلاعات را نيز كاهش مي دهد.
ايالات متحده نيز داراي سهم خود از شركت هايي است كه از امكانات زيرزميني بهره مي گيرند، از جمله " The Underground" متعلق به Iron Mountain، كه شامل ديتاسنتري است كه 220 فوت پايين تر از سطح زمين در معدن سنگ آهك سابقي كه كاملا محافظت مي شود در بويرز، واقع در پنسيلوانيا فعاليت مي كنند.
جنبه هاي منفي
با وجود مزاياي بهره وري و انعطاف پذيري تاسيسات زيرزميني، زير زميني بودن جنبه هاي منفي به خصوصي را نيز دارد. همانطور كه در مقاله Data Center Knowledge قبلي اشاره شد، همه سايت هاي زيرزميني براي تبديل به مراكز داده مناسب نيستند. براي مثال، معادني كه متعلق به زماني پيش از دهه 1960 هستند، ممكن است داراي همبستگي ساختاري مورد نياز براي يك عملياتي نباشند. آب و رطوبت نيز ممكن است مشكل ساز شود.
در حالي كه سايت هايي مانند LMD مشكل خنك كنندگي خدمات شبكه را با استفاده از آب دريا حل كرده اند، تهويه مي تواند براي برخي از سايت هاي زيرزميني چالش مهمي باشد؛ روش هايي نظير خنك سازي با هواي آزاد ممكن است امكان پذير نباشد و يا گران تر باشد. كاركنان نيز ممكن است با ايده ي اقامت در زيرزمين براي مدت طولاني موافق نباشند.
يكي ديگر از مشكلات بالقوه اين است كه برخي از تاسيسات زيرزميني - در غار ها، معادن و يا پناهگاهها - ممكن است در نقاطي دور افتاده باشد. اتصالات، ارتباطات و مسائل مربوط به تاخير ممكن است دامنه مشتريان بالقوه را محدود كند. اين مي تواند توضيح دهد كه چرا مشتريان اوليه Lefdal به طور خاص HPC هستند.
اما در حالي كه برخي از سايت هاي زيرزميني دور افتاده هستند، ممكن است اين يك فرصت جديد براي سايت هاي زيرزميني هدفمند در مناطقي با جمعيت متراكم باشد، كه زمين محدود و قيمت املاك و مستغلات بالا است. به عنوان مثال، Data Center Knowledge اخيرا گزارش داده كه دولت سنگاپور موافقت كرده است mikrotik كه براي پروژه اي تحقيقاتي در خصوص ساخت مراكز داده زيرزميني و يا بر فراز آسمان براي تأمين نياز ظرفيت جديد مورد تقاضا سرمايه گذاري كند.
همانطور كه تقاضا براي ظرفيت جديد اج بيشتر ميشود - بعلت الزامات توزيع محتوا و همچنين برنامه هاي كاربردي و دستگاه هاي IoT جديد - احتمال دارد كه طرح هاي زيرزميني و ديگر طرح هاي فضايي كارآمد همچنان فراگيرتر شوند.
سايت هاي زيرزميني ممكن است به معناي واقعي كلمه در زير زمين باشند، اما به نظر مي رسد كه آنها از يك گزينه ي جايگزين به گزينه ي اصلي مبدل شده اند
- سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۹۷ ۱۳:۴۴ ۷ بازديد
- ۰ نظر